Sunday, July 20, 2008

كوك




مادرم صدايم مي زند.مي خواهد برايش نخي در سوراخ سوزن فرو كنم . مادرم صورتش را كوك مي زند
مادرم ديگر كوكي شده است ، هر روز خودش را كوك مي كند تا شب كه دوباره به خواب مي رود

2 comments:

saMila said...

چه خوب که تو دختر عموی منی و نه هیچکس دیگه

Al said...

delam gereft.